پرونده فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی - 9
گردشگری دانشگاهی به مثابه یك سیاستگذاری علمی
فراجا: گردشگری دانشگاهی گونه ای گردشگری می باشد كه انگیزه اصلی گردشگران، آموختن، كشف كردن، تجربه كردن و حتی مصرف كردن امور بدیع علمی و محصولات دانشگاهی و حتی استفاده از فرصت های دانشگاهی در مقصد است.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ- جبار رحمانی (انسان شناس. موسسه انسان شناسی و فرهنگ)
جامعه چهار میلیونی دانشجویی در كشور ما، یكی از فرصت های كلیدی برای توسعه فرهنگی است. این جامعه دانشجویی به همراه مجموعه ای از كارمندان و استادان، جمعیتی بیشتر از پنج میلیون را تشكیل می دهد كه یك جامعه موثر و مهم در قشربندی های جامعه ایرانی است. عموما در سیاستگذاری های عمومی ما كمتر به توانمندی های این قشر بزرگ برای توسعه و تحولات كشور توجه شده و در منطقی اقتصادی به نهاد آموزش عالی تنها به یك فضا و اجتماع در حال گذار و یك فرایند تربیت نیروی متخصص برای نهادهای بیرونی نگریسته شده است. در نتیجه ما همیشه نهاد آموزش عالی را یك نهاد موقتی و گذرا دیده ایم. تنها فكر اقتصادی كه پیرامون این نهاد شكل گرفته، تبدیل دانشگاه به یك نهاد اقتصادی صرف و كسب درامد به شیوه بسیار بدوی از شهریه دانشجویی است كه نهایتا به مساله فروش مدرك و تقلب های علمی و فساد دانشگاهی گسترده ای در كشور منجر گردیده است. كمتر به سهم مهم و جدی این نهاد در جامعه ایران و تحولات آن توجه كرده ایم.
یكی از فرصت های كلیدی نهاد آموزش عالی در حوزه گردشگری می باشد. از این نگاه، مفهوم «گردشگری دانشگاهی» در جهان امروز مطرح گردیده است كه مبتنی بر این قشر از جامعه و امكان ها و انگیزش های آنان در توسعه فرهنگی و گردشگری می باشد (در یادداشتی دیگر گردشگری دانشگاهی به مثابه سیاست فرهنگی بحث خواهد شد). مساله آنست كه چگونه می توان گردشگری را در توسعه دانشگاهی ایران به كار گرفت. این موضع در كنار نگاهی به تجربیات جهانی در این زمینه، می تواند در آفرینش فرصت های تازهٔ گردشگری و همینطور امكان های تازه برای توسعه نظام دانشگاهی مان، به ما یاری رسان باشد.
گردشگری دانشگاهی گونه ای گردشگری می باشد كه انگیزه اصلی گردشگران، آموختن، كشف كردن، تجربه كردن و حتی مصرف كردن امور بدیع علمی و محصولات دانشگاهی و حتی استفاده از فرصت های دانشگاهی در مقصد است. با عنایت به آنكه دانشگاه های ما در سراسر كشور پراكنده اند و بیشتر از پانصد شهر در ایران دارای نهاد دانشگاهی خرد و كلان است، می توان گفت این سیاست انبوه سازی دانشگاهی كه در اصل یك سیاست ناكارآمد برای توسعه علمی بوده، توانمندی این را دارد كه در زمینه های دیگری همچون گردشگری به یك فرصت تبدیل گردد. ازاین رو در گردشگری دانشگاهی، هدف و غایت آن تقویت حوزه های تخصصی علمی، توسعه امكان های شغلی برای دانشگاهیان، توسعه آگاهی ها و تجربه های فرهنگی آنان و همینطور فرصتی برای رشد و توانمندسازی فردی است.
هرچند قشر دانشگاهی بیشتر متقاضی گردشگری ارزان قیمت است، اما باید دقت كرد به علت حجم بالای این قشر و همینطور نقش كلیدی آنها در آینده اقتصاد و فرهنگ، گردشگری دانشگاهی هم یك درامد است برای نهادها و زیرساختهای دانشگاهی و هم یك سرمایه گذاری برای آینده فرهنگ و اقتصاد گردشگری در كشور.
با توجه به اهمیت ارتباطات علمی در توسعه و تولید علمی، می توان گفت گردشگری دانشگاهی می تواند یك سیاتسگذاری علمی هم باشد. سیاستگذاری علمی، معطوف است به اختصاص دادن منابع برای هدایت علم به سمت اهدافی كه منافع عمومی را بهتر و بیشتر تامین كنند. از این نگاه، سیاستگذاری علمی بخشی از سیاستگذاری عمومی است كه بر جهت گیری پژوهش ها و علوم موثر است و بیشتر، همگام با دیگر اهداف و اولویت های سیاستگذاری ملی در حوزه هایی همچون نوآوری، فناوری، مراقبت های بهداشت عمومی و حتی نظارت و مراقب از محیط زیست عمل می كند. سیاستگذاری علمی در زیر سیاستگذاری عمومی، به دنبال توسعه نهادهای علمی در جهت توسعه پایدار جامعه است. از این نگاه، می توان سیاستگذاری علمی را در كمینه و حداقل آن، نوعی فرصت برای توسعه علمی دانست.
تجربه های تاریخی جهان اسلام از گردشگری علمی
در جهان سنتی و در تاریخ اسلام، موارد مشابه بسیار موثر و كارآمدی وجود داشته كه با نام «رحله» یا سفرهای علمی وجود داشت. در این سفرها، یك دانشمند و اندیشمند بزرگ، عموما به مقصد حج به همراه عده ای از دانشجویان و طلاب خویش راه می افتاد و در سر راه هم در محافل علمی شهرهای مقصد یا تدریس می كرد، یا در كلاس های آنها حضور می یافت و یا اینكه فرصتی برای مناظره ها و مبادلات علمی فراهم می گردید. به سخن دیگر، رحله راهی بود برای مبادله میان فرهنگی و تبادلات علمی میان مراكز علمی بزرگ و دانشمندان و طلاب علمی آن زمان.
در ایران امروز، نه تنها از این سنت حسنه تمدن ایرانی- اسلامی استفاده ای نمی گردد، بلكه از تجربه های جهانی مانند طرح اراسمومس در اتحادیه اروپا كه مبتنی بر آموزشی میان فرهنگی و چرخشی برای دانشجویان در بخش هایی از این قاره است، هم استفاده نمی گردد و شاید مهمتر و بدتر از همه اینكه نظام های دانشگاهی ما هرچه بیشتر به قبیله های منزوی و بسته ای شبیه می شوند كه نه تنها با مركز علمی شهرهای دیگر، بلكه با گروه ها و نهادهای علمی در همان شهرها یا منطقه هم ارتباط سامان مند ندارند. بنابراین در حلفه های بسته و منزوی، نه تنها علم ویژه ای تولید نمی گردد، بلكه امكانی هم برای مبادله و توسعه علمی وجود ندارد. همه اینها را باید در كنار انبوهی از تبلیغات منفی و اتهامات منفی به اردوهای دانشجویی قرار داد كه نه تنها گردشگری دانشجویی را طرد و سركوب كرده، بلكه از نظر نظام تصمیم گیری در حوزه آموزش عالی، آن را به یك تهدید موهوم هم بدل كرده است.
در جهانِ نو، گردشگری دانشگاهی نه تنها یك فرصت، بلكه یك بایسته و لزوم برای توسعه و گسترش جهان بسته نظام دانشگاهی ایران است كه به واسطه برقرار كردن فرصت های مبادله دانش، یادگیری و حتی تجربه های فرهنگی و فكری نوین، دانش آموخته شده را هم در بستر جامعه ایرانی در ذهن دانشجویان نهادینه كند و هم این نهاد بسته را هرچه بیشتر با دغدغه ها و نیازهای جامعه ایرانی در سطوح خرد محلی آشنا كنند. از این نگاه، دانش می تواند هم انگیزه ای باشد برای گردشگری و هم فرصتی باشد برای توسعه محلی.
این كار نیازمند آنست كه دانشگاه های كشور در یك تقسیم كار جمعی، هر كدام در حوزه و تخصصی خودشان را توسعه دهند تا بتوان گفت در هر منطقه، آكادمیای ویژه ای شكل گرفته است. برای نمونه، سرمایه گذاری ای كه دانشگاه آزاد قزوین در زمینه مركز علمی رباتیك كرده، یكی از نمونه های موفقی است كه می تواند الگویی باشد برای سایر نهادهای دانشگاهی. این مركز با برگزاری دوره های آموزشی، تورهای علمی و حتی سمینارهای ملی و بین المللی، می تواند انبوهی از گردشگران دانشگاهی را به این شهر كشانده و فرصتی باشد برای توسعه صنعت گردشگری منطقه. بر همین منوال در جاهای دیگر ایران، هر مركز دانشگاهی می تواند یك مركز تخصصی علمی باشد. یكی می تواند آكادمیای شیمی باشد و یكی دیگر آكادمیای علوم دریایی یا جنگل داری و.... مساله اصلی اینست كه هر مركز باید به گونه ای باشد كه انگیزش علمی و اجتماعی كافی را برای مخاطبان و متقاضیان برای سفر به آنجا تولید كند. بدین منظور، از گونه ای تخصصی و رقابتی شدن فعالیت های علمی در این مراكز دانشگاهی باید سخن گفت. چونكه مساله اصلی آنست كه در این شیوهٔ گردشگری دانشگاهی، برای هرچه بیشتر فعال شدن یك مركز دانشگاهی، باید برندسازی ویژه ای هم صورت بگیرد كه مخاطبان، آن مركز دانشگاهی را بعنوان مقصد انتخاب كنند. این مورد می تواند در سطح كلان، انرژی برای رقابت های علمی و توسعه علمی هم فراهم آورد.
گردشگری دانشگاهی عمیقا وابسته به تقویم فعالیت های دانشگاهی است. عموما نظم تدریس باعث می گردد كه گردشگری دانشگاهی به زمان های میان نیم سال ها و تعطیلات نوروزی و مهمتر از همه تعطیلات تابستانی محدود باشد كه اتفاقا حسب تناسب این زمان ها به تقویم طبیعی ایران، بهترین زمان های سفر هم هستند. وجود زیرساخت های گسترده دانشگاه در همه شهرهای كشور می تواند فرصتی برای نوعی گردشگری ارزان اما بسیار پویا فراهم آورد. زیرساخت های خوابگاه های دانشگاهی و میهمان سراهای استادان در دانشگاه ها و همینطور رستوران های دانشگاهی، فرصت های آماده ای هستند كه نیاز به سرمایه گذاری برای تولید آنها وجود ندارد، بلكه تنها باید برنامه ریزی كافی جهت استفاده از آنها را داشت. حجم انبوهی از دانشگاهیان برای كسب علم، تجربه های فرهنگی و حتی جشنواره های فرهنگی جانبی به یك منطقه سفر كنند. این مساله در نهایت منجر به توسعه دانش و سواد گردشگری در ایران و مبادلات فرهنگی و اقتصادی در محیط مقصد و همینطور در قشر دانشگاهی (كه از یكسو امروزه قشر بزرگ و مثری هستند و از جانب دیگر در آینده قشر موثر و تصمیم سازی می شوند) خواهند شد.
با توجه به اینكه گردشگری دانشگاهی یك نیاز حیاتی برای حل بحران دانشگاه ایرانی و برون رفت آن از انزوای بسته محیط های دانشگاهی است، برای توسعه گردشگری دانشگاهی در ایران می بایست این زیرساخت ها را آماده كرد: تولید و توسعه بینشی خلاقانه برای گردشگری دانشگاهی، هم در دانشگاهیان و هم در سیاستگذاران صنعت گردشگری؛تولید و توسعه دانش و اطلاعات دقیق و سودمند نسبت به این مساله كه در اختبار برنامه ریزان و مخاطبان قرار بگیرد؛اولویت بخشی به گردشگری دانشگاهی در سیاستگذاری های فرهنگی نظام دانشگاهی، هم بعنوان یك سیاست علمی و هم بعنوان یك سیاست فرهنگی؛ایجاد بسترهای مناسب برای كاربرد و توسعه تكنولوژی های نوین و همینطور تجربه های جهانی در صنعت گردشگری برای توسعه گردشگری دانشگاهی در ایران؛ایجاد زمینه های بیشتر برای مشاركت و همكاری هرچه بیشتر ذی نفعان و ذی نفوذان در تعاملی متقابل؛ایجاد زیرساختهای توسعه گردشگری دانشگاه از سطح ملی به بسترهای بین المللی؛مهمتر از همه، رفع سوءتفاهم های فرهنگی منفی و برچسب های منفی نسبت به اردوهای دانشجویی در دستگاه های سیاستگذار.
از این رو، نظام دانشگاه و حتی صنعت گردشگری در رابطه ای متقابل می توانند با تولید بسترهای گردشگری دانشگاهی، نه تنها به توسعه علمی كشور یاری رسانده و قبیله های بسته علمی را به اجتماعات باز و میان فرهنگی علمی بدل كنند، بلكه می توانند به تدریج باعث توسعه زیرساختهای گردشگری و استفاده از انبوه عظیمی از ساختمان های دانشگاهی شوند. ساختمان هایی كه در روزهای تعطیلی بی استفاده اند را می توان در تولید تسهیلات و زیرساخت های گردشگری ملی به خدمت گرفت. از این منظر باید دقت كرد كه گردشگری دانشگاهی هرچند به واسطه پیوند خود با اردوهای دانشجویی و مذموم دانستن آنها در مجموعه ای از سوتفاهم های مكرر، هنوز جدی گرفته نمی گردد، اما باید دقت كرد منطق میان فرهنگی دانش و ضرورت مشاركت دادن جریان های علمی در توسعه پایدار كشور، گردشكری علمی را به یك لزوم و یك امر حیاتی در توسعه علمی و پایدار كشور بدل كرده است. ضمن آنكه با عنایت به فرصت های بین المللی، گردشگری علمی بین المللی راهی است برای جذب دانشجویان خارجی در نظام دانشگاه ایران. پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۱: گردشگری در مقابل تحریم/ سازمان میراث فرهنگی، حیاط خلوت رئیس جمهورپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۲: جایگاه ایران در گردشگری دیجیتالیپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۳: صنعت گردشگری، راهبرد موفق در زمان بحرانپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۴: فرهنگ بسته و فرهنگ باز؛ گردشگری و توسعه فرهنگی اجتماعی ایرانپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۵: یك پیشنهاد؛ راه اندازی تورهای دریایی در دریای خزرپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۶ برداشت های آشفته از بوم گردی در ایران؛ لزوم نظارت بر فعالیت ها پرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۷ صنعت گردشگری، راهبرد موفق در زمان بحران؛این بار با رویكرد اجتماعیپرونده «فرصتهای گردشگری برای چالشهای اقتصادی»- ۸ قیمت گذاری خدمات گردشگری و نقش آن در جلب اعتماد گردشگران خارجی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب