در وبینار گردشگری و معنویت بررسی شد
نقطه ای مغفول در گردشگری
یك دكترای گردشگری با بررسی نقش معنویت در گردشگری، اظهار داشت: گردشگری در فلسفه آفرینش انسان و جهان هستی ریشه دارد؛ مساله ای كه در مطالعات گردشگری مغفول مانده است.
به گزارش فراجا به نقل از ایسنا، مهدیه شهرابی فراهانی - دکترای تخصصی مدیریت گردشگری دانشگاه علم و فرهنگ و مدیر اداره تحقیق و توسعه پارک ملی علوم و فناوری های نرم و صنایع فرهنگی - در وبینار گردشگری و معنویت که با سخنرانی استادانی از دانشگاه های انگلستان، ایتالیا، پرتغال و ایران برگزار شد، به موضوع «گردشگری و معنویت؛ ارائه رویکرد جدید در مطالعات گردشگری» پرداخت و اظهار داشت: گردشگری نه بعنوان تنها یک صنعت، بلکه در فلسفه آفرینش انسان و جهان هستی ریشه دارد و این امر در مطالعات گردشگری مغفول مانده است. معنویت یک رویکرد در گردشگری می باشد که به ماهیت و فلسفه گردشگری اشاره دارد و به تحقق فلسفه خلقت انسانی منجر می شود. سفر بعنوان یک فعالیت و اقدام و حرکت انسانی است که توریست به وسیله آن معنای زندگی را جست وجو می کند و در راه شناخت خویشتن، جهان و خالق گام برمی دارد.
او ابتدا با تعریف معنویت بیان کرد: نگاه متفاوت به معنویت همزمان با بررسی کردن معنای لغوی آن به همه آنچه به مدلول مرتبط می شود، تعریف شده است و یا اشاره به نفس کشیدن، امری قلبی و غیر مادی دارد، بدین جهت بررسی تعاریف معنویت از دو دیدگاه داخلی و خارجی امکان پذیر خواهد بود. تعاریف داخلی اغلب جنبه فلسفی داشته و با عنایت به رویکرد دینی معنویت را تعریف می کنند. به این مفهوم که معنویت در راه کسب حقیقت جویی و تعالی و نزدیک شدن به خالق هستی محقق می شود.
او افزود: معنویت بعنوان ساحت درونی انسان را از درون به حقیقت الهی پیوند می زند، جاذبه ها و کشش های غیرمادی وجود انسانی همچون میل به حقیقت جویی، نوع نگرش و جهان بینی انسان به عالم و آدم و نوعی کیفیت روانی در راه درک هیبت الهی است. اما در مطالعات خارجی با پراکندگی تعاریف روبه رو می شویم. از اتصال دینی و ارتباط با خالق هستی گرفته تا سطح شعور و هوش انسان، آگاهی و خودآگاهی، کشف و یافتن حقیقت وجودی انسان، جست وجو و کسب مدلول و غایت، احساس وابستگی و درهم تنیدگی بین انسان و هستی و در نهایت بعد روحانی انسان و اتصال به ماهیت اصلی انسان تعریف می شود.
شهرابی افزود: مجموع تعاریف نشان دهنده وجود وجه مشترک از معنویت در دیدگاه های مختلف است. وجوه مشترک در تعاریف را می توان از سه بعد ابعاد غیرمادی، جست وجو و آگاهی و ارتباط بیان کرد. مجموع تعاریف داخلی گویای این مطلب است که معنویت در راه ارتباط و اتصال با خالق هستی مدلول می یابد. از نوع دیدگاه انسان گرفته تا عناصر غیرمادی وجودی و ارتباط با پروردگار. در تعاریف خارجی اما طیف تعریف معنویت گسترده تر بوده و از خاصیت های انسانی تا ارتباط انسان با هستی و ابعاد روحانی و غیر مادی در مضمون معنویت قرار می گیرند.
اما رابطه گردشگری و معنویت چیست؟ این دکترای مدیریت گردشگری در بخش دیگری از این سخنرانی به بررسی این مساله پرداخت و اظهار داشت: گردشگری بواسطه حرکت فیزیکی به گردش ختم می شود، یعنی حرکت از یک نقطه و بازگشت به آن بعد از طی یک فرایند؛ پس این گردش نه فقط به جابه جایی فیزیکی افراد بلکه به تجربیاتی که برای افراد در قبل از سفر، شروع حرکت از مبدا، گشت و گذار در مقصد و بازگشت به نقطه آغازین سفر ایجاد می شوند، وابسته است. از آنجائیکه سفر توریست را به جست وجوی معنا سوق می دهد، می توان گردشگری را به کالبد زاینده معنویت تعبیر کرد.
وی اضافه کرد: در حوزه گردشگری نگاه بدوی به معنویت، آنرا به مثابه یکی از عوامل انگیزاننده سفر تلقی کرده است و توریست علاقمند به معنویات را فردی می داند که برای درک حس متعالی به سفرهای مذهبی و زیارتی می پردازد، حال آنکه دو مقوله مذهب و معنویت در عین مشابهت های بسیار، وجه تمایز قابل توجهی با یکدیگر دارند. با وجود رابطه اعم و اخص مذهب و معنویت، مذهب را می توان فقط متمرکز بر تقدس درونی افراد دانست. در حالی که معنویت دارای ساختاری فرامادی و چندبعدی است که مذهب بعنوان یکی از عناصر آن قلمداد می شود. بدین جهت هر کدام از گونه های گردشگری ظرفیت ژرف اندیشی و محقق سازی سطحی از معنویت را دارا است که به شدت به گیرایی و نقطه نظرات توریست وابسته است.
او بیان کرد: از آنجائیکه تمام رفتار بشر بطور عموم تحت تأثیر ادیان و مذاهب قرار دارد، گردشگری و بی گمان مفهوم معنویت و رابطه این دو مفهوم وجود دارد، از این قاعده مستثنی نیست و از آنجائیکه سفر و حرکت، سبب بازیابی روحی و روان انسان می شود، پس می تواند روح انسان را متاثر کرده و سبب القای مبانی معنوی در روح و جان انسان شود. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت می باشد که مبانی و مضامین عینیت بخشیدن مفهوم معنویت در افراد، متفاوت بوده و مصادیق گوناگونی برای آن وجود دارد. بدین جهت سفرهای گوناگون نه فقط زیارتی می توانند مصداق یک عنصر معنوی در روح و جان افراد تلقی شوند. سفر می تواند یک رویداد معنوی باشد و گونه های غیرزیارتی نیز می توانند نتایج معنوی به همراه داشته باشند.
شهرابی سپش با اشاره به دسته بندی های جدید گردشگری با ظهور گرایش های نوین، اظهار نمود: برخی پژوهشگران گردشگران را به دو دسته مدرن و سنتی تقسیم می کنند. کتی اچ. اس. یو و همکارانش توریست مدرن را فردی آگاه تر و باتجربه تر از توریست سنتی می دانند که به دنبال برقراری ارتباط با طبیعت و ارتقای ابعاد غیر مادی زندگی خود است، پس توریست مدرن از عینیات فراتر می رود و به دنبال کشف حقیقت زندگی و درک معنای حقیقی پدیده هاست و روحیه ماجراجویانه و اکتشافی او بستر را برای کسب تجربیات ذهنی فراهم می آورد.
او بیان کرد: کوشش برای درک معنویت تداعی گر مفاهیمی همچون مقدس، اخلاقی، جوهره خالص، غیرمادی، عقلانی، پالایش فکری و عاطفی و فراطبیعی است. تیلور، نظریه پرداز دیگری معتقد می باشد معنویت جوهره زندگی است برای اینکه هم بر افکار و هم بر اعمال فرد تاثیر می گذارد، پس نوعی کیفیت بنیادین انسانی است که زندگی فرد را ارزش بخشیده و متعالی می کند. از طرفی برخی مانند هیل و همکارانش اعتقاد دارند که هر تفکر و رفتاری را می توان معنوی تلقی نمود و حس تعالی جزء لاینفک معنویت است، پس هر آنچه را منجر به شکل گیری حس متعالی و مقدس در آدمی است می توان معنوی قلمداد کرد. بطور مثال اگر فعل سفر سبب ایجاد حس متعالی در فرد مسافر شود، می توان آنرا سفری معنوی دانست و الزاما این معنویت از زیارت یا اعمال نظام مند مذهبی دریافت نمی گردد، هر چند که یکی از مهمترین مراجع دستیابی به معنویت گردشگری، مذهبی است.
این دکتری گردشگری افزود: می توان معنویت را در بالاترین سطح هرم نیازهای مازلو دانست، جایی که انسان از نیازهای فیزیکی و مادی عبور کرده است و با شکل گیری نیازهای غیرمادی در ضمیرش، دستیابی به تعالی روح و خودشکوفایی برایش اهمیت ویژه ای می یابد، پس برای پاسخ به نیاز اصلی زندگی که در اینجا جست وجوگری برای دستیابی به معنا است، به تکاپو می پردازد.
او افزود: گروهی از محققان سفر و گردشگری را به خودی خود مقوله ای معنوی می دانند، اما برخی دیگر معتقدند معنویت در گردشگری تنها شامل گشت و گذارهایی است که منجر به ایجاد ارزش های مقدس و حس متعالی است و این بستگی به دو عامل تعیین کننده دارد. نخستین عامل انگیزه سفر است، توریست مدرن با انگیزه هایی توسعه یافته تر برای برآوردن نیازهای والاتری به سفر می پردازد. چونکه آدمی به دنبال یافتن پاسخ برای چرایی ها و پی بردن به اینکه از کجا آمده است، به کجا می رود و مقصد غایی کجاست، همیشه بی قراری می کند و به دنبال تجربیات جدید، تعامل با افراد جدید و برقراری ارتباط با محیط برای معنابخشی به زندگی خود است. دومین عامل تعیین کننده معنویت در گردشگری تجربه ناشی از سفر است، این در صورتی است که تجربیات غیرمادی رخ دهد و منتهی به ایجاد حس متعالی و تقدس در ضمایر افراد شود. با این وجود شناسایی تجربیات معنوی کار بسیار دشواری است، برای اینکه تجربیات معنوی از آنجائیکه قابل کنترل و اندازه گیری نیست، با انواع دیگر تجربه تفاوت های کثیری دارند.
وی توریست را در جست وجوی معنای زندگی دانست و توضیح داد: توریست از این نظر که موجودی متفکر و پرسشگر است، از چرایی هستیِ خود سؤال می کند و مطرح شدن این سؤال امری عارضی یا تصادفی و یا ناشی از علل و عوامل بیرونی نیست. یکی از علائم زندگی اصیل و جدی، مواجه شدن انسان با این پرسش است. در واقع پرسش از معنای زندگی، بازگشت به پرسش از خاستگاه، مقصد و غایت زیستن آدمی است. غایت و هدف همیشه آغازگر تحولات انسان در زندگی است. وقتی این امر دگرگون شود مسیر کوشش ها و فعالیتهای انسان نیز تغییر می کند.
او در قسمتی از این سخنرانی درباره معنویت در گردشگری اظهار داشت: معنویت یکی از معیارهای سلامت توریست نیز در نظر گرفته می شود. خصوصاً در حوزه گردشگری سلامت، در کنار سلامت جسمی، مولفه های سلامت روان را نیز مورد مطالعه قرار داده اند که در این میان معنویت یک مولفه اصلی است. در این رویکرد که با نگاه سلامت روان به معنویت می پردازد، زیارت، یوگا و مدیتیشن را همچون راهکارهای کسب معنویت با هدف تحقق سلامت توریست بیان کرده اند. در تحلیل و بررسی مولفه های سلامت، از دو دیدگاه معنویت در گردشگری مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی با رویکرد دینی و دیگری انگیزه های فردی با هدف کسب سعادت، خوشبختی و بالابردن کیفیت زندگی. بر این اساس معنویت در گردشگری مذهبی با انگیزه هایی همچون نزدیکتر شدن به خالق، کسب ارزش، پاداش و نتایج نیکو در زندگی بیان شده است.
وی در ادامه بیان کرد: نظریه های گوناگونی از معنویت در گردشگری ارائه شده است. در این نظریه ها از یک سو معنویت را کاملا همسو با مذهب در نظر می گیرند و گویی هدف غایی گردشگری مذهبی است. در سایر نظریه ها به صورت نتیجه بررسی شده است، به این مفهوم که نهایت احساس رضایت، حال خوب، خوشبختی و بالارفتن کیفیت زندگی بوسیله گردشگری ممکن خواهد بود و در نهایت ماهیت معنوی خواهد داشت. در این راستا الگوی معنویت در ارتباط انسان با خود، جهان پیرامون و خالق هستی تعریف می شود و معنا می یابد. معنویت بطن هستی، ماهیت انسانی و همه وجودی است که انسان آنرا به وسیله سفر دنبال می کند و در جست وجوی یافتن آن است.
شهرابی بعد از بررسی الگوی مفهومی معنویت و سفر نتیجه گرفت: معنویت امری درونی و فطری و حقیقتی در بطن هستی است که انسان در بستر سفر می تواند آنرا دریابد. بدین جهت در راه حرکت انسان و ارتباط وی با خود، جامعه، جهان هستی و پروردگار محقق خواهد شد. معنویت در خاستگاه خود با آگاهی، دریافتن، شناخت و حقیقت جویی همخوانی داشته و به صورت مفهومی چون معناگرایی بیان شده است، بااینکه این مفهوم در دیدگاه ادیان توحیدی راه های شناخت پروردگار هستی، اعتقادات، باورها، و عمل کردن و استمداد فکری و عملی به انجام آیین ها و رفتارهای خاص دارد که همگی انسان را به سمت خالق هستی سوق می دهد، در معناگرایی نیز طی مسیر تعریف شده و حرکت و فعالیتهای انسانی را به سمت خالق هستی، برای شناخت و آگاهی بیشتر بیان، می داند. انسان معناگرا انسانی است که پا فراتر از امیال مادی گذاشته، از زمین و ماده رهایی یافته و بمراتب بالاتری در عالم معنا گرایش دارد. حال معنا، همان نهایت هستی، شناخت و حقیقت جویی بیان می شود. حقیقت جویی که در بطن حقیقت انسانی نهفته است، پس مضامین معنوی در فضای سفر با تاکید بر ارتباط انسان با خویشتن، با دیگران، محیط پیرامون و خالق هستی تجلی پیدا می کند که در ارتباط طولی با یکدیگر قرار گرفته و در نهایت انسان را به سمت معبود و آفریدگار سوق می دهند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب